داشت عباسقلی خان پسری
پسر بی ادب و بی هنری

اسم او بود علی مردان خان
اهل منزل ز دستش به امان

پشت کالسکه مردم می شست
دل کالسکه نشین را می خَست

هر سحرگه دم در بر لب جو
بود چون کرم به گل رفته فرو

بسکه بود آن پسره خیره و بد
همه از او بدشان می آمد

هرچه می گفت لَله لج میکرد
دهنش را به همه کج میکرد

هر کجا لانه گنجشکی بود
بچه گنجشک در آوردی زود

هرچه می دادند می گفت کَمَست
مادرش مات که این چه شکمست

نه پدر راضی از او نه مادر
نه معلم نه لَلِه نه نوکر

ای پسر جانِ من این قصه بخوان
تو مشو مثل علی مردان خان

بازرس :

اقای مدیر کل از شما شکایت کرده اند که بدون

جهت مدیرکل چه پدرسوخته ای این حرف را زده ؟؟

*******************************

حسن فلتر سگاره فایده ای دارد ؟

دوستش خوب معلومه دگه اگر سیگارفلتر نداشته باشه

ادم نمیدونه از کدوم طرف روشن کنه 

*******************************

خب حمید جان تو این چند روز که مرخصی بودی خوش گذشت ؟

خیلی راستی که استراحت کامل کردم

حتما رفتی مسافرت ؟

نه اتفاقا همه مرخصی ام توی خونه بودم

پس چطور اینقدر خوش گذشت ؟؟

هیچی روز اول با زنم دعوا کردم دیگه باهام حرف نزد تا مرخصی ام تموم شد .

دکتر برای ازمایش بیمار روانی از  او پرسید:

دورغ چیست ؟؟

بیمار: 

همان چیزی است که هر روز تحویل خانمتان میدهید .

دکتر : حالا میتوانید بگویید دیوانه کیست؟

بیمار : بله همان کسی است که چنین سوال های بیجا از من میکند

سلام

من علیرضاام پسمل کوچموله خانواده داداشی عاطفه (راستی دخمل خوفیه؟؟)دوسش دارم ولی روم نمیشه بهش بگم

خب بذگریم من 10 سالمه عضو تیم استقلال اراک بودم که دیگه نزاشتن ادامه بدم